اردیبهشت 24, 1398
گفتن قصه توسط بچه ها درباره عصبانیت سارا: یه روز یه آدم عصبانی بود پون با زنش دعواش شده بود. دخترش هی میومد می پرید وسط حرفاشون.عصبانیشون می کرد.در ومادر با عصبانیت گفتن : نپر وسط حرفامون. دختره هم گریه کرد و رفت تو اتاقش.بعد گشنش شد اومد بیرون شام خورد و خوابید وقتی صبح شد د...
ادامه مطلب